نظافت داوطلبانه منزل شهدا با بچههای مسجد است | عیادت و پرستاری از همسایگان به همت نمازگزاران مسجد حضرت علی اکبر(ع)
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۵۷۱۰
همشهری آنلاین - مریم قاسمی : هیئت امنا و امام جماعت مسجد حضرت علی اکبر(ع) در خیابان هاشمی منطقه۹ تهران چه در گذشته و چه امروز یکی از کانونهای مردمی بوده و تمام تلاش خود را کردهاند تا اهالی منطقه با اشتیاق بیشتری به مساجد بیایند و این خانه را خانه خود بدانند. یکی از برنامههایی که بیش از ۳ دهه مورد اقبال و توجه شهروندان قرار گرفته، عیادت، دلجویی و رسیدگی به امور خانوادههای معظم شهدا است که به طور منظم و هفتگی از طرف هیئت امنای مسجد و امام جماعت مسجد حضرت علی اکبر (ع) دنبال میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
مشارکت چندین نسل در اقدامات خیرخواهانهدر این برنامه، نمازگزاران بعد از نماز مغرب و عشا با هماهنگیهایی که از قبل با خانوادههای معظم شهدا انجام شده، به دیدار و عیادت آنان میروند و تلاش میکنند مشکلات آنها را برطرف کنند، حتی در میان نمازگزاران تعدادی به طور نوبتی داوطلب میشوند تا از پدران و مادران شهدا پرستاری کنند و خرید روزانه و نظافت خانهشان را به عهده بگیرند.
«علی جعفری» از نمازگزاران مسجد حضرت علی اکبر(ع) در این زمینه می گوید: «نمازگزاران مسجد حضرت علی اکبر(ع) قبل از اینکه به دیدار خانواده شهدا بروند، مشکلات آنها را جویا میشوند و با کمک یکدیگر برای رفع دغدغههای زندگی همسایگانشان تلاش میکنند. مثلا همین دو هفته پیش خانواده شهیدی از فرسودگی دیوار خانهاش که در آستانه تخریب شدن بود به هیئت امنای مسجد گفت و از قضا همان وقت یکی دیگر از نمازگزاران که شغلش بنایی بود موضوع را متوجه شد و تصمیم گرفت دیوار فرسوده خانه را مرمت کند.»
جعفری میگوید: «در این مسجد اقدامات و امور خیرخواهانه سابقه زیادی دارد و چندین نسل پای ثابت این قبیل کارها بودهاند. این روند ادامه داشته و در ماههای اخیر هم خیلی از نمازگزاران به هیئت امنای مسجد مراجعه کردهاند و داوطلب شدهاند تا در زمینههای مختلف به خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران کمک کنند.»
«اعظم بیجنوند» یکی دیگر از نمازگزاران مسجد حضرت علی اکبر (ع) است. او که دهان به دهان از بانوان نمازگزار محله شنیده بود که یکی از مادران شهدا که همسرش سالهاست از دنیا رفته و هیچکس را ندارد که به او رسیدگی کند، خودجوش دست به کار میشود و پرستاری از مادر شهید، نظافت منزل و رسیدگی به گلها و باغچه خانه او را به عهده میگیرد. او هر هفته یکی دو مرتبه به خانه مادر شهید میرود، درددلهای او را میشنود و با این کار علاوه بر تقویت روحیه مادر شهید، رتقوفتق امور به تعویق افتاده زندگی روزمره او هم انجام میشود.
کد خبر 739855 برچسبها اسلام - مسجد فرهنگ محله همشهری آنلاین دفاع - بسیج منطقه ۹ تهران شهرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر اسلام مسجد فرهنگ محله همشهری آنلاین دفاع بسیج منطقه ۹ تهران شهر مسجد حضرت علی اکبر ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۵۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دخترم عکسهای شرمآوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم!
زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزیهای دخترم خسته شدهام و میخواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم، اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز ماندهام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.
لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون میرفت و لباسهای بسیار زنندهای میپوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر میکشیدم، اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمیکردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.
این ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمیتوانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافهکاری تا نیمههای شب به خانه نمیآمد و گاهی نیز تا سپیدهدم در منزل دوستانش به سر میبرد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونهای که حتی در مهمانیها هم گوشی تلفن از دستش نمیافتاد.
در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقهای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!
این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چربزبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد میخواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمیتوانستند با این فرهنگ زندگی کنند.
من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکسهای بسیار زننده و شرمآوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیباییهای ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرفها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.
از آن روز به بعد هیچکدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمیدانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.
با توجه به حساسیت این پرونده، مشاورههای روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتادهاند و آینده خود را نابود کردهاند.
منبع: خراسان
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟